شرح دعای روز بیست و ششم ماه رمضان

شرح دعای روز بیست و ششم ماه رمضان در پنج فراز: 1. خداوند شکور! 2. فلسفه ی استغفار اولیاء الله 3. شرایط قبول عمل 4. عوامل رسوایی 5. خداوند می شنود!

دعای روز بيست و ششم‏

«اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْيِي فِيهِ مَشْكُورا وَ ذَنْبِي فِيهِ مَغْفُورا وَ عَمَلِي فِيهِ مَقْبُولا وَ عَيْبِي فِيهِ مَسْتُورا يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ »

ترجمه: اى خدا در اين روز سعيم را (در راه طاعتت) بپذير و گناهانم را در اين روز ببخش و عملم را مقبول و عيبم را مستور گردان اى بهترين شنواى دعاى خلق

رمضان

شرح دعای روز بیست و پنجم ماه رمضان

شرح فراز اول دعای روز بیست و ششم ماه رمضان

«اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْيِي فِيهِ مَشْكُورا » اى خدا در اين روز سعيم را (در راه طاعتت) بپذير!

خداوند شکور!

یکی از اسماء خداوند شاکر و شکور است. شکور مبالغه ی شاکر است. خداوند از بندگانش تشکر می کند! این نشان کرم غیر قابل وصف خداوند است. مولایی که طبق حق مولویتش اجازه دارد بنده ی خودش را به هر کاری فرمان دهد و بنده نیز باید فرمان ببرد.

ولی رابطه ی بین خداوند و بندگانش غیر از آن است:

  • خداوند همه ی نیروی بنده اش را تأمین می کند.
  • بعد او را برای رشد خودش به کارهایی امر می کند.
  • بعد کمکش می کند تا با رغبت کارهایی را که به آن امر شده است انجام دهد.
  • در ضمن میزان و نوع تکالیف را نیز کمتر از حد توان بنده-اش قرار می دهد.
  • اگر بنده در انجام تکالیف کوتاهی کند راه جبران آنها را برایش معین می نماید.
  • وقتی تکلیفی انجام گرفت نقص های آن را می پوشاند و غفلت هایی که در حین انجام تکالیف داشته است را می بخشد.
  • در نهایت از بنده  اش به خاطر کارهایی که انجام داده تشکر می کند!

شما این چنین اربابی تا حال دیده اید؟!! آیا نباید به داشتن چنین مولایی به خود بالید؟! « إِلَهِي كَفَى بِي عِزّاً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفَى بِي فَخْراً أَنْ تَكُونَ لِي رَبّاً أَنْت.»

خداوند زمانی از کارهای بنده ی خویش تشکر می کند که:

  1. در کارها صالحی که انجام داده است جز آخرت را در نظر نداشته باشد و با ایمان – به خدا و پیامبر اسلام (صلى الله-عليه و آله) و ائمه ی معصومین (علیهم السلام) -کارهای خوبش را انجام داده باشد: « وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‏ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً » (اسراء 19)
  2. از خداوند برای توفیقی که برای انجام کارهای خوبش پیدا نموده است تشکر کند: « مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ وَ كانَ اللَّهُ شاكِراً عَليماً » (نساء: 147)

همه ی تلاش های نیکوی انسان مورد تشکر خداوند قرار می گیرد «مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» (شوری: 23) خصوصا تلاوت قرآن و اقامه ی نماز و انفاق « إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً يَرْجُونَ تجَِرَةً لَّن تَبُورَ، لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ  إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ » (فاطر: 29 و 30)

شرح فراز دوم دعای روز بیست و ششم ماه رمضان

«وَ ذَنْبِي فِيهِ مَغْفُورا » و گناهانم را در اين روز ببخش!

فلسفه ی استغفار اولیاء الله

طلب آمرزش گناه در میان دیگر خواسته های انسان جایگاه ویژه ای دارد زیرا همه ی انسان ها از اولیای مقرب خداوند گرفته تا انسان هایی که از درجه ی ایمان پایینی برخوردار هستند از خداوند تقاضای آمرزش دارند.

بر این اساس باید گناه معنای وسیعی داشته باشد تا آمرزش آن خواسته ی همه باشد! اگر گناهان را بخواهیم منحصر در تقصیر بکنیم نمی توانیم از استغفاری که اولیای خداوند می کنند دفاع کنیم ولی گناه منحصر در تقصیرها نیست بلکه شامل قصورها حتی قصورهای احتمالی هم می شود.

«ذنب» احساس گناه است اعم از این که در واقعیت گناه باشد یا گناه نباشد.

در دعای کمیل امام علی(علیه السلام) ادعا می کند که به خود ستم نموده است و نادانی اش او را در مقابل خداوند گستاخ نموده است! «ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي» این چه ستمی است؟! و این چه نادانی و گستاخی است؟! تا زمانی که خشیت و هراس از خداوند دل ما را در قبضه ی خود نگیرد از «احساس گناه» چیزی نمی فهمیم.

ما هنوز بسیاری از گناهانمان را گناه نمی دانیم و مدام در فکر توجیه زشتی های خود هستیم و به دنبال کلاه شرعی برای خلافکاری های خود می باشیم. چگونه با این رتبه از کمال می توانیم وضعیت روحی بزرگان را در رابطه ای که با خدای خود دارند بفهمیم؟!

خشیت موجب «احساس گناهکاری» می شود. هر چه شخصی از وسوسه ی شیطان دورتر شود، نسبت به وسوسه، وسواس بیشتری پیدا می کند و از کوچک ترین چیزی که احتمال ضعیف وسوسه داشته باشد هراسان می شود. درست مثل دیگر وسواس ها. وقتی کسی خیلی به نظافت شخصی و یا محیط زندگی اش بپردازد نسبت به نظافت وسواس پیدا می کند.

از آن طرف هرچه وسوسه بیشتر سراغ فرد بیاید او نسبت به فریب شیطان کمتری احساس نگرانی نموده و با غرور می گوید: من احساس نمی کنم فریب خوردم. اصل فریب خوردگی در احساس فریب نخوردن است! زمانی شیطان در فریبی که می دهد موفق عمل نموده است که توانسته باشد احساس فریب خوردگی را در فرد از بین ببرد.

قرآن خشیت و هراس از خداوند و در نتیجه «احساس گناه» را نتیجه ی علم و آگاهی می داند « إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء» (فاطر: 28) علم و آگاهی به خطیر بودن مسئولیت انسان بودن و انسان ماندن و این که امر آخرت بسیار جدی است! پیامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) می فرمایند: « يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ شَمِّرُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ جَدٌّ وَ تَأَهَّبُوا فَإِنَّ الرَّحِيلَ قَرِيبٌ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ السَّفَرَ بَعِيدٌ وَ خَفِّفُوا أَثْقَالَكُمْ فَإِنَّ وَرَاءَكُمْ عَقَبَةً كَئُوداً وَ لَا يَقْطَعُهَا إِلَّا الْمُخِفُّون. ای مسلمانان کمرها را ببندید قضیه جدی است! کوچ نزدیک است! توشه برگیرید که سفر طولانی است، بارها و گناهانتان را سبک کنید زیرا در وراء شما گرده ای سخت است که جز آنها که بارشان سبک است نمی تواند از آن عبور کنند» (بحارالانوار: 74/118)

شرح فراز سوم دعای روز بیست و ششم ماه رمضان

«وَ عَمَلِي فِيهِ مَقْبُولا » و عملم را قبول کن!

کمی عمل!!!

کمی از عمل که قبول شود انسان بار خود را بسته است و از دوزخ رهیده و به بهشت وارد خواهد شد. در حدیث آمده است دو رکعت نماز و یا درهمی صدقه اگر پذیرفته شود شخص را بهشتی می کند!

دغدغه ی قبولی عمل باید بیشتر از انجام خود عمل باشد. انسان ها غالبا به فکر حجیم نمودن اعمال خود هستند بدون آن که به کیفیت بخشیدن به آن با رعایت آداب عمل و نیت آن توجه کنند.

شرایط قبول عمل

شرط اول قبول عمل مسلمان بودن است خداوند هیچ عملی را از کفار قبول نمی  کند حتی اگر زمینی پر از طلا را انفاق کرده باشند « إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْ‏ءُ الْأَرْضِ ذَهَباً» (آل‏عمران: 91) زیرا خداوند دینی غیر از اسلام را نمی پذیرد « وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْه‏» (آل عمران: 85)

شرط دوم ترک گناه است. (إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ مائدة: 27)

شرط سوم داشتن روحیه ی شکر گذاری است. (احقاف: 15 و 16)

در میان کارهای صالحی که انسان انجام می دهد توبه کردن بهترین آن است. و توبه نیز نیاز به قبول دارد زیرا توبه دارای شرایطی است که اگر محقق نشود، حقیقت توبه عینیت پیدا نمی کند.

توبه یعنی برگشت از مسیری که منتهی به گناه شده است. این برگشت ممکن است به تغییر دادن شغل، دوستان، محل زندگی و نوع تفریحات باشد و همچنین توبه نیازمند جبران گذشته است. در صورتی که حقی از مردم از بین رفته است این حقوق برگشت داده شود و اگر آبرویی رفته است اعاده ی حیثیت نماید و اگر دلی شکسته شده است، آن را بدست آورد و نیز حقوق الهی که قابل جبران است، جبران کند مثل این که نماز و روزه اش را قضا بنماید. کفاره هایی که بر گردن دارد ادا نماید و مالش را از نظر خمس و زکات پاک نماید.

شرح فراز چهارم دعای روز بیست و ششم ماه رمضان

«وَ عَيْبِي فِيهِ مَسْتُورا » و عيبم را مستور گردان!

آبرو و حیثیت اجتماعی سرمایه ای بزرگ است که بدون آن، انسان امیدش را به خوب شدن از دست می دهد. در حدیث است: کسی که مورد توهین قرار می گیرد از شرش نمی توان ایمن بود:« مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ» (تحف‏العقول: 483)

خداوند آبروی بنده اش را حفظ می کند زیرا او ستارالعیوب است. در حدیث است که تا هفت ساعت فرشتگانی که مأموریت نوشتن اعمال انسان را دارند نسبت به گناه او مطلع نمی شوند! اگر در این زمان شخص توبه کند آنها هرگز متوجه گنهکاری او نمی شوند. این که دوشنبه ها و پنج شنبه های روز عرضه اعمال به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است جای بسی امیدواری است زیرا انسان می تواند با توبه ای که می کند آبرویش را نزد امام زمانش حفظ نماید.

عوامل رسوایی

البته اگر انسان خودش آبروی خودش را ببرد دیگر نباید بی آبرویی اش را به خداوند نسبت دهد. یکی از اموری که آبروی فرد را توسط خودش از بین می برد عیبجویی است. کسی در پی عیوب دیگران باشد دیگران نیز در پی عیوبش خواهند بود.

و یا گفتن راز خود به دیگری و اعتماد بی جا سبب خواهد شد بالاخره راز انسان افشا شود. گفته شده است که: «کلُّ سرٍّ جاوَزَ الإثنینِ شاعَ / هر راز که از دو بگذرد شیوع پیدا می کند.» منظور از «اثنین» دو نفر است و حتی ممکن است منظور از آن «دو لب» باشد!

تکرار و اصرار بر گناه هم پرده ی ستر خداوند را می درد. دزدی را نزد امام علی(علیه السلام) آورده بودند که بر او حد جاری شود دزد اذعان می کرد این اولین باری است که دزدی نموده است! حضرت به او می فرمایند: یعنی خداوند تو را تنها برای یک بار دزدی رسوا نموده است؟! بعدا او اقرار می کند که بارها و شاید هفتاد بار دزدی کرده است.

شرح فراز پنجم:

«يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ » اى بهترين شنواى دعاى خلق!

خداوند می شنود!

این فراز از دعای روز بیست و ششم رغبتی زیادی را برای دعا و سخن گفتن با خداوند در انسان به وجود می آورد. وقتی ما خواسته ای از دیگری داشته باشیم و او خوب به سخنان ما گوش دهد امید زیادی در ما به-وجود می آید او خواسته ما را برآورده سازد. حتی اگر کاری برای ما انجام ندهد از او تشکر می کنیم که سخنانمان را به-خوبی شنید و دردلمان را گوش کرد.

«درست گوش کردن، حسن الاستماع»  ادبی است که خیلی از آن بی بهره هستند. هنوز سخن ما به میانه راه هم نرسیده است شنوندگان ما با مدام تکان دادن سر خود از ما می خواهند که دهنمان را ببندیم با این بهانه که آنها متوجه منظور ما شده اند!

اما خداوند که از همه چیز آگاه است و اصلا نیاز به تفسیر و سؤال ندارد به خوبی به سخنانمان گوش می دهد و تنها در صورتی از گوش دادن ملول می  شود که ما از گفتن ملول شویم. لذا در احادیث توصیه شده است که زمان خستگی و بی حالی از دعا بپرهیز چرا که خداوند حالش مطابق با حال توست.

البته نه این که حال خداوند تغییر کند و یا مثلا ملول شود بلکه این تعبیر مفهومش این است که اگر حالی برای سخن گفتن به خدا ندارید و طبق عادت و با بدون توجه دارید با خداوند سخن می گویید و دعا می خوانید توقع تأثیرات آنچنانه ای هم نداشته باش!

نام «اسمع السامعین» بودن استعداد ظهور کامل را دارد به شرط آن که این قابلیت در دعای بنده نیز باشد. هر چه شرایط دعا بهتر رعایت شود زمینه ی شنیده شدن آن بیشتر فراهم  می گردد. به عبارت دیگر:

وقتی انسان رابطه اش را با خداوند نیکو کند و از خشمگین نمودن او بپرهیزد و در وقت دعا خلوص داشته و در پنهانی و با تضرع او را بخواند و با ذکر صلوات اعتقادات حقه ی خودش را اظهار نماید

آن وقت از دعا لذت می برد و این لذت نشان این است که خداوند به دعایش گوش می دهد. در واقع لذت دعا به خاطر توجه خدا و ظهور اسم سمیع بودن اوست. آن گونه که معشوق با خوب شنیدنش عاشق را به شوق می  آورد.

دیدگاهتان را بنویسید