شرح دعای روز چهاردهم ماه رمضان

شرح دعای روز چهاردهم ماه رمضان در پنج فراز: 1. برخورد با لغزش ها 2. پذیرش عذر 3.ضعف انسان 4. عزت و جلال خدا 5. راز عزت مسلمانان

دعای روز چهاردهم‏

«اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِي فِيهِ بِالْعَثَرَاتِ وَ أَقِلْنِي فِيهِ مِنَ الْخَطَايَا وَ الْهَفَوَاتِ وَ لا تَجْعَلْنِي فِيهِ غَرَضا لِلْبَلايَا وَ الْآفَاتِ بِعِزَّتِكَ يَا عِزَّ الْمُسْلِمِينَ»

ترجمه: اى خدا در اين روز مرا به لغزش هايم مؤاخذه مفرما و عذر خبط و خطاهايم بپذير و مرا هدف تير بلاها و آفت ها قرار مده به حق عزت و جلالت اى عزت بخش اهل اسلام.

رمضان

شرح دعای روز سیزدهم ماه رمضان

شرح فراز اول دعای روز چهاردهم ماه رمضان

«اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِي فِيهِ بِالْعَثَرَاتِ» اى خدا در اين روز مرا به لغزش هايم مؤاخذه مفرما

برخورد با لغزش ها

عثرات به معنای لغزش ها است.

انسان گاهی تصمیمی بر گناه می گیرد بر این اساس مقدمات آن را آماده می سازد و گاهی تصمیمی بر گناه ندارد بلکه به ناگاه خودش را در وضعیتی می بیند که مقدمات گناه خود به خود آماده شده و او به صورت غافلگیرانه مرتکب معصیت می شود.

نام گناه نوع دوم لغزش است. انسان پس از ارتکاب لغزش به زودی پشیمان شده و از خداوند طلب عفو می کند.

خداوند انسانی را که لغزیده است می بخشد به شرط آن که:

اولا: زمینه ی لغزشش را بررسی کند تا دوباره مبتلا به آن نشود «اجْتَنِبْ مَجْلِسَ الْعَثْرَة، از محافلی که موجب لغزش می شود اجتناب نما.» (وسائل‏الشيعه: 12/307)

دوما: کار خوبی را انجام دهد زیرا خداوند می فرماید: « این کار خوب است که کار بد از بین می برد. إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات»‏ (هود: 114)

کار خوب در اولویت نخست باید مرتبط با کار زشتی باشد که انجام داده است. مثل این که از کسی عذرخواهی کند و یا تاوان مال از بین رفته ای را پرداخت نماید.

سوما: حق مؤاخذه را برای خداوند محفوظ بداند و او را در عقاب نمودن عادل بداند.یعنی به این باور نباشد که چون توبه کرده است پس حتما دیگه گناهی باقی نمانده است.

اگر این شرط نباشد هیچ گناهی بخشوده نمی شود حتی اگر بسیار کم باشد و یا کارهای خوب بسیاری پس از آن انجام گیرد.

شرح فراز دوم دعای روز چهاردهم ماه رمضان

«وَ أَقِلْنِي فِيهِ مِنَ الْخَطَايَا وَ الْهَفَوَاتِ» و عذر خبط و خطاهايم بپذير!

پذیرش عذر

خطا و عثره و هفوه همه به یک معنا است و آن گناهانی است که با تصمیم قبلی همراه نبوده است. این نوع از گناهان را باید مهم تلقی کرد چرا که اگر اهمیت ندهد مقدمه ی ورود به گناهان بزرگ هستند.

قرآن زیاد شدن و احاطه ی همین نوع از گناهان به ظاهر کم اهمیت را بر انسان، سبب خلود و جاودانگی او در آتش جهنم می داند: « بَلى‏ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ» (بقره: 81)

در نهج البلاغه حکمت 78 دعایی از امام علی(علیه السلام) نقل شده است که در آن مصادیق گناهان لغزشی تببین شده است: « اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي رَمَزَاتِ الْأَلْحَاظِ وَ سَقَطَاتِ الْأَلْفَاظِ وَ شَهَوَاتِ الْجَنَانِ وَ هَفَوَاتِ اللِّسَانِ» شاید با نگاهی کسی بترسد و با واژه ای کسی آزرده شود و در قلب با تصوری از گناه شهوتی افروخته گردد و زبان لغزشی کند و با ترجیحی که سکوت دارد اما سخنی گفته شود!

لغزش ها باعث می شود تا انسان ها همیشه احساس کنند نیازمند به عنایت خدایند و در هیچ زمان نمی توانند این خاطر جمعی را داشته باشند که دیگر آسیبی از ناحیه ی شیطان نمی بینند.

انبیا نیز از این لغزش ها ایمن نیستند آنها هم باید خود را مدام در دایره امن خداوند قرار دهند و همچنین پیروان آنها نیز نباید درباره ی آنها معتقد به الوهیت شوند زیرا آنها نیز اگر مورد محافظت قرار نگیرند وسوسه شده و می لغزند.

امام علی(علیه السلام) هفوات و لغزش های انبیا را کاری خدایی می داند با این استدلال که انبیا به خاطر معجزاتی که می آوردند ممکن است در قلب اطرافیان خود آنقدر بزرگ جلوه کنند که درباره ی آنها معتقد به الوهیت شوند آن گونه که درباره ی حضرت عیسی معتقد شدند. (احتجاج: 1/249)

شرح فراز سوم:

«وَ لا تَجْعَلْنِي فِيهِ غَرَضا لِلْبَلايَا وَ الْآفَاتِ» و مرا هدف تير بلاها و آفت ها قرار مده!

ضعف انسان

غرض به معنای سیبل است. سیبل هدفی است که به آن تیر می اندازند.

انسان موجود به شدت ضعیفی است. او باید با قدرت عقلش بر ضعفش فائق آید. دین به انسان کمک می کند تا عقلش را قوی کند. خداوند با محول نمودن تکالیفی بر عهده ی انسان در نظر دارد زندگی انسان را سامان بخشیده و راه رشد را برای او آسان کند:

« يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفاً» (نساء: 28) این آیه نمی خواهد بگوید ما تکالیف ساده ای را برای انسان تدارک دیدیم زیرا او موجود ضعیفی است بلکه می خواهد بگوید چون او موجود ضعیفی است و ما می خواهیم برخورد با مشکلات برای او آسان باشد تکالیفی را بر عهده اش گذاشتیم تا با کمک آن عقلش را رشد دهد و خود را از خطرات برهاند.

در آیه ی دیگری نیز خداوند همین مطلب را می خواهد القاء نماید: « يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْر» (بقره: 185)

کار دیگری خداوند برای انسان انجام داده است این است راه دعا را بر انسان گشوده است تا او بتواند از قدرت خداوند برای حل مشکلاتش خارج از مجاری طبیعی جهان بهره ببرد. خداوند انسان را تنها نگذاشته است و به او نگفته است که خودت باید همه ی مشکلاتت را به کمک عقل و شرع حل کنی! خیر او با مهربانی به انسان گفته است اگر من را برای حل مشکلاتت بخوانی من کمکت خواهم کرد. البته تا جایی که استجابت دعا به ضررت تمام نشود و تو را از رشد عقلی و ایمانی باز ندارد!

همه ی دعاهایی که برای دفع مرض ها است مربوط به همین فراز از دعای روز چهاردهم است.

شرح فراز چهارم :

«بِعِزَّتِكَ» به حق عزت و جلالت!

مضامین دعای روز چهاردهم با استمداد از نام عزیز مورد درخواست قرار گرفته است.

«عزیز» به معنای غالب و قاهری است که هیچ مغلوب نمی شود.

به نظر می رسد ارتباطی که بین این نام خداوند با مضامین دعای روز چهاردهم باشد این است که:انسان با مدیریت درست خطاها و لغزش هایش می تواند آنها را به حداقل برساند و به این وسیله خود را از تیررس بلایا و آفات دور نموده و عزت خودش را تضمین نماید.

خصوصا با توجه به فراز آخر دعا (یا عز المسلمین) اگر مسلمین توجهی به خطاها و لغزش هایشان نداشته باشند و فکری نکنند دچار آنواع بلایا و آفات شده و طبیعی است که در این صورت عزت خود را بین دیگر مردم جهان از دست می دهند. آن گونه که همینک نیز کم و بیش در این چنین وضعیتی به سر می برند!

شرح فراز پنجم دعای روز چهاردهم ماه رمضان

«يَا عِزَّ الْمُسْلِمِينَ» اى عزت بخش اهل اسلام!

راز عزت مسلمانان

قرآن می فرماید:به شرطی برتر خواهید بود که به درجه ی ایمان برسید. (آل عمران: 139

متأسفانه از صدر اسلام این توهم وجود داشت که صرف مسلمان بودن بدون رعایت موازین ایمانی به عنوان گروهی برتر حساب می شوند.

و حال آن که قرآن به صراحت می گوید از این توهم خارج شوید و ایمانی را که هنوز داخل قلب هایتان نشده است را مدعی نشوید. (حجرات: 14) بلکه مسلمانی به اطاعت خدا و رسول است و مهمترین مصداق اطاعت از رسول التزام به ولایت ائمه ی معصومین(علیهم السلام) و در پی آن ولایت فقیه است.

بر همین اساس بارها خداوند در قرآن مدعیان ایمان را مورد خطاب قرار می دهد و به آنها یادآور می شود که باید چه کارهایی را انجام داده و چه کارهایی را ترک کنند و اندیشه ی خود را چگونه تصحیح نمایند حتی در آیه ی 136 سوره نساء می فرماید: « ای مؤمنین! مؤمن باشید!»

بر مسلمانان فرض است با رعایت آداب مسلمانی و ایمانی از هر نظر برتری خود را بر کفار ثابت کنند زیرا خداوند این تضمین را نموده است که با عمل به اسلام عزیز هیچ راه نفوذ و برتری برای کفار بر مسلمانان وجود ندارد. (نساء: 141)

حسبنا کتاب الله

آنچه امروز ما شاهد آن هستیم چیز دیگری است. از عزتی که خداوند برای مسلمانان در نظر گرفته است خبری نیست! نه این که خداوند خلف وعده نموده باشد!! خیر این مسلمانان هستند که تنها به یک اسم اکتفاء نمودند و با شعار «حسبنا کتاب الله» نه به کتاب خداوند توجهی نمودند و نه از اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) معرفتی کسب نمودند.

اگر قرار باشد تنها نسبت به یک اسم تعصب نشان دهیم چرا باید به یهودیان این حق را ندهیم که آنها از ما برتر باشند در حالی که دین آنها قدیمی تر از دین ماست. قرآن بارها یهودیان را به خاطر تعصب نسبت به یک اسم توخالی و ادعای بی دلیل پیروی از حضرت موسی توبیخ می کند.

 آنها خودشان را نجات یافته از آتش دوزخ می دانند و حال آن که به تورات عمل نمی کنند! (آل عمران: 24)

آیا می توان به مسلمانان این حق را داد که خود را تافته ی جدا بافته بدانند و حال آن که به قرآن عمل نمی کنند؟! متأسفانه شیعیان نیز این چنین هستند. آنها به صرف احساس محبت نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) توقع دارند بهشتی شده و مورد شفاعت قرار گیرند و حال آن که غالب آنها هیچ تلاشی برای عصمت و طهارت خویش نمی کنند!

در این فراز دعای روز چهاردهم این را باید توجه کرد که مگر کسی هست که نسبت به انسان های کامل احساس محبت نکند؟! گل را چه کسی دوست ندارد؟! مهم آن است که این محبت افزایش یابد و به حد تبعیت و الگوگیری برسد: «آمرزش خداوند تنها نصیب کسانی می شود که محبتشان به خداوند آنها را به اطاعت از پیامبر خداوند دعوت کند. (آل عمران: 31) »

دیدگاهتان را بنویسید