لیلة المبیت | شب ایثار و از جان‌گذشتن

لیلة المبیت حضرت علی ع

می‌خواهیم دربارۀ لیلة المبیت که صفحه‌ای جدید از زندگینامه حضرت محمد (ص) می‌باشد، حرف بزنیم. شاید تابحال کلمه لیلة المبیت را نشنیده باشید ولی حتماً داستانش را یک بار به گوشتان خورده. داستانی که در ساعات اولیه هجرت حضرت محمد (ص) رقم زده شد و مانند فیلم‌های هالیوودی  موضوع جالب و هیجان‌انگیزی دارد، با این تفاوت که نویسنده آن خداوند است و بازیگرانش حضرت علی (ع) و حضرت محمد (ص) می‌باشد.

این شب داستان یکی از فداکاری‌های حضرت علی (ع) که در بستر پیامبر (ص) قرار گرفت را روایت می‌کند، که در شبی به نام لیلة المبیت اتفاق افتاد.

خب بگذارید برای اینکه بهتر اتفاقات این شب را متوجه شوید، کمی با این موضوع درگیرتون کنم.

می‌خواهیم شما خود را در موقعیت امیرالمومنین علیه السلام قرار دهید. چند لحظه چشم‌هایتان را ببندید، و بروید 1400 خورده‌ای سال پیش و در بستری قرار بگیرید که حضرت علی (ع) بجای رسول خدا (ص) قرار گرفت. آیا واقعا جِگرشو دارید؟ ایا به خودتان می‌بینید تا این حد برای اسلام از جانتان مایه بگذارید؟

اینجا ناگفته نماند که امیرالمومنین نمی‌دانستند چه اتفاقی قراره پیش بیاید، یعنی حضرت داشتند امتحان می‌شدند، و از این امتحان الهی سربلند بیرون آمدند.

خب امیدوارم که بهتر این موضوع را تا اینجای کار درک کرده باشید. چون اینجا تازه شروع ماجراست.. 😊

علت اول | شکل‌گیری لیلة المبیت

بهتر هست داستان را از آن جایی برایتان تعریف کنیم که پیامبر و مسلمانان به شعب ابیطالب تبعید شده و تحت تحریم بودند.  پس از سه سال بلاخره خدا برای اینکه قدرت خود را به رخ دشمنانش بکشد و به مسلمانان که راه حق را انتخاب کرده بودند قوت قلب دهد؛ معجزهایی را نشان

emam_ali

دهد. برای همین خداوند به جبرئیل امر کرد که به پیامبر اسلام (ص) بگوید که به همراه ابی‌طالب (عموی حضرت محمد) و یاران خودشان به پیش کافران بروند و بگویند که پیمان نامه‌ای دیگر به جا نمانده است.

همان پیمان نامه‌ای که برای تحریم و محاصره کردن مسلمانان در شعب ابی‌طالب بین سران قبایل امضاء شده بود به خواست خدا توسط موریانه‌ها جویده شده بود و جز جای خالی نوشته ها و جاهایی که نام خدا در آن نوشته شده بود در آن پیمان‌نامه چیز دیگری دیده نمی‌شد! 

حال مسلمانان دیگر از شعب ابی‌طالب به داخل مکّه برگشتند و از تحریم و محاصره در آمدند و به زندگی خود در مکّه ادامه دادند.

ولی هنوز هم اسلام برای سران قبایل وکسانی که با بت‌هایشان کسب‌کاری برای خود راه انداخته بودند ضرر داشت. زیرا پیامبر و مسلمانان با بیرون آمدن از شعب ابی‌طالب به دعوت مردم برای اسلام بیش از پیش پرداختند، و اسلام مثل همیشه بی‌ دشمن نماند. از همین رو باز هم دشمنان اسلام به دشمنی خود با مسلمانان ادامه دادند.

علت دوم | یثرب قبل از اسلام

همانطور که گفتیم در هنگامی که پیامبر اسلام (ص) و مسلمانان از شعب ابی‌طالب به بیرون آمدند تبلیغ اسلام گسترده‌تر شد و حتی از مکه هم به بیرون رفت.

یثرب (مدینۀ کنونی) شهری نزدیک به مکّه در عربستان بود که درآن ظلم و ستم بین مردم بسیار زیاد شده بود. بین قبایل جنگ های متداول و زیادی رخ می‌داد، و از این رو مردم خسته شده بودند و دنبال عدالت و خیرخواهی بودند و این خستگی مردم زمینه ساز اسلام پذیری آنها بود، پیامبر هم از طرف خداوند دستور داشت که تبلیغ را بیشتر کند و فقط در مکّه تبلیغ دین اسلام محصور نشود.

حضرت با چند نفر از اصحاب خودشان به دیدار مردم یثرب رفتند و آن مردم را به دین اسلام دعوت کردند. مردم یثرب هم از اسلام استقبال کردند و به مسلمانان پیوستند، که این افراد به انصار معروف شدند.

کفار قریش از این موضوع با خبر شدند و به دشمنی این افراد دل‌سنگ اضافه شد. طوری که بعضی از مسلمانان از بس تحت آزار و اذیت بودند که از پیامبر درخواست کردند که از مکّه به شهر دیگری بروند. آن موقع ها بود که اسلام مانند خاری در چشم کفار بود و داشت دنیای آنها را از بین می‌برد و حالا کفار تصمیم گرفتند که پیامبر اسلام را به شهادت برسانند.

نحوه شکل‌گیری لیلة المبیت

دیگه صبر دشمنای اسلام هم حدی دارد. برای همین بسیار عصبانی بودند، و تصمیم به قتل پیامبر عظیم الشأن اسلام گرفتند.

😊 اما به قول شهید بهشتی:

 “عصبانی باشید و از این عصبانیت بمیرید”

مشرکان برای اینکه زرنگ بازی دربیاورند. آمدند چهل قبیله از کفار قریش جمع کردند و یک نفر از هر قبیله انتخاب شد، تا اگر مسلمانان خواستند قصاص کنند با هرچهل قبیله طرف باشند.

نکته

«اعراب جاهل در آن زمان رسمی داشتند، که اگر فردی از قبیلۀ دیگر کسی را می‌کشت قبیلۀ مقتول یا  قبیلۀ همان کسی که کشته شده باید یک نفر از قبیلۀ قاتل را می‌کشت. تا انتقام بگیرند.» با همین شیوه می‌خواستند رسول خدا (ص) را به شهادت برسانند.

اما زهی خیال باطل (شتر در خواب بیند پنبه دانه / گهی لُف لُف خورد گَه دانه دانه) 😊

خانه-حضرت-محمد-لیلة-المبیت

فداکاری در شب لیلة المبیت

در آن روز برای پیامبر وحی آمد و ایشان را از این موضوع با خبر شدند. از طرف خدا دستور آمد که ایشان به همراه مسلمانانی که در مکّه باقی مانده بودند به مدینه هجرت کنند. ولی کفار خانۀ پیامبر را تحت نظر داشتند و اگر پیامبر از خانه بیرون می‌رفت کفار مانع خروج ایشان می‌شدند، یا حتی ایشان را به شهادت می‌رساندند. و برای همین مجبور شدند که کسی به شکل و شمایل حضرت درآورده و به داخل خانه بفرستند، تا کفار فریب بخورند.

آیا کسی حاضر بود که این فداکاری را انجام دهد؟

پیامبر در حال فکر کردن به این موضوع بودند که چه کسی را در خانه به جای خود بفرستد تا اینکه رو به یار همیشه همراه خودشون یعنی حضرت علی (ع) که آن هنگام بیست و سه سال سن داشتند کردند و گفتند:

علی! مشرکان مرا هنگام خواب می‌خواهند بکشند، تو حاضری به جای من بخوابی؟

امام علی (ع) به پیامبر گفت: «اگر من به جای شما بخوابم شما سالم می‌مانید؟

حضرت محمد (ص) فرمودند: بله

امیرالمومنین (ع) با لبخند به سجدۀ شکر رفت و فرمودند: شما به آنچه که خداوند به شما امر فرموده عمل کنید. زیرا من آمادۀ این کار هستم و همه زندگیم را فدای شما کنم. پیامبر، حضرت علی(ع) را در آغوش گرفت و باهم وداع کردند و بعد علی بن ابیطالب خود را آمادۀ ماموریت کرد.

(لیلة المبیت برای هرکسی یک کار غیر ممکن هستش. مولا امیرالمونین این مأموریت غیرممکن رو انجام داد وقتی مأموریت غیر ممکن مُد نبود.)

الان اگه آمریکایی‌ها همچین امامی داشتند هزاران فیلم می‌ساختند ولی ما… بگذریم.

امداد الهی در شب لیلة المبیت

حضرت محمد (ص) برای سفر پر پیچ و خم خود آماده شدند.

همه جا تریک بود، حضرت علی (ع) بعد از نماز به بستر پیامبر رفتند تا رودستی را که پیامبر می‌خواست به مشرکان بزند را عملی کند. حضرت درها و پنجره ها را بستند و پرده‌ها را کشیدند. هنگامی که در بستر پیامبر دراز کشیده‌ بودند خداوند به حضرت جبرئیل و میکائیل برای محافظت از حضرت علی (ع) دستور دادند :

که این دو فرشته مقرب الهی به پائین پای حضرت روند و سپس حضرت جبرئیل و میکائیل در کنار حضرت علی حاضر شدند.

جبرئیل به حضرت علی (ع) گفت:

« خوشبحال کسانی که تو با آنها یار هستی و با آنان دوستی میکنی چونکه خداوند پیش فرشتگان خودش بخاطر تو به خود افتخار می‌کند.»

گرگ و میش هوا بود و آن چهل نفر حالا می‌خواستند که بدانند آیا حضرت در خانه هست یا خیر؟  یکی از آن‌ها سنگی به سمت بستر امیرالمومنین پرتاب کرد تا مطمئن شوند کسی در بستر باشد. امیرالمومنین با سنگ از خواب بیدار شد و دوباره خوابید حال مطمئن‌تر از قبل شده بودند که این فرد رسول خداست. طرف‌های اذان صبح بود که آن چهل نفر به خانه یورش بردند؛ و دیدند که مولا علی (ع) در خانه است و به قول معروف بد جور رو پا خوردند.

رازداری حضرت علی (ع) در لیلة المبیت

وقتی مشرکان با این صحنه روبه‌رو شدند، حضرت را مورد ضرب و شتم قرار دادند.  بعد از حضرت پرسیدند: محمد کجاست؟

حضرت با کمال آرامش فرمود: مگر من از او نگهداری می‌کنم؟ آنقدر آن را آزار دادید که خانه را ترک کرده است. آن‌ها هم برای اینکه کمی دلشان کمی آرام شود ایشان را دوباره در خانه کتک زدند و سپس هم ایشان را به بیرون از خانه کشاندن و باز ایشان را کتک زدند و بعد هم چند ساعت در مسجد الحرام زندانی کردند و آزاد کردند.

حضرت بعد از آزادی به سمت یثرب حرکت کردند، تا به پیامبر برسند. در همین هنگام پیامبر و مسلمانان برای فرار از مشرکان در غار ثور بودند، و مخفی شده بودند،و باز هم معجزه الهی به کمک پیامبر آمد. مشرکان که در همان حوالی پرسه می‌زدند غاری توجه آن‌ها را جلب کرد، تصمیم گرفتند به داخل غار بروند تا اگر پیامبر و مسلمانان در آنجا بودند آنها را به شهادت برسانند. با این کار اسلام در نطفه خفه می‌شد ولی خدا که به این آسانی پیامبرش را رها نمی‌کند، برای همین معجزاتی را از طرف خود نازل کرد، دهانۀ غار را عنکبوتی کامل تارتنید و درختی کنار غار در آمد و چند کبوتر روی آن درخت لانه کردند و تخم گذاشتند.

بنظر شما آیا داخل این غار کسی رفته است؟

ناکامی مشرکان در لیلة المبیت

در همین هنگام مشرکان در جستوجوی حضرت دوباره به حضرت علی (ع) رسیدند. یک نفر از مشرکان با شمشیر بیرون از قلاف به سمت اسدالله آمد که حضرت آن فرد را خلع سلاح کرد، و با همان شمشیر از خود دفاع کرد. مشرکان دیدند که نه بابا اینجا از این خبرا نیست. جنگ با پسر ابی‌طالب و هاشمیان فقط باعث دردسر می‌باشد، شمشیر‌های خود را قلاف کردند و گفتند:

علی ما با تو کاری نداریم فقط بگو محمد کجاست. حضرت علی در این هنگام فرمود: من از او خبری ندارم. سپس مشرکان دیدند که از زبان حضرت علی (ع) چیزی بیرون نمیاد چه به زور کتک چه با زبان چرب و نرم برای همین به جستجوی خودشان ادامه دادند تا در ناامیدی خودشان شاید امیدی پیدا کنند ولی باز هم زهی خیال باطل..

سرانجام مشرکان دست از پا دراز تر به مکّه برگشتند و هجرت هم با موفقیت و بدون تلفات انجام شد.

نتیجه‌گیری

داستان لیلة المبیت یکی از دیگر فداکاری‌های حضرت علی (ع) را به رخ عالم می‌کشد. تفسیر کنندگان قرآن معتقد هستند که آیۀ 207 سورۀ بقره قرآن، شأن همین داستان نازل شده است:

وَ مِنَ النَّاسِ مَن یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ

و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا می‌فروشد، و خدا نسبت به این بندگان مهربان است. به نظر شما آیا برای پیامبر کسی جای حضرت علی (ع) را پر می‌کرد؟

پیشنهاد میکنم برای اطلاعات بیشتر از سایت ویکی شیعه استفاده کنید و همچنین مقالات دیگر ما را در باشگاه پشتیبان‌من بخوانید ، اگر نقد یا پیشنهادی در رابطه با این مقاله دارید لطفا با ما درمیان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید