یزید بن معاویه : خطرناک ترین انحراف اسلام

یزید بن معاویه بزرگترین انحراف تاریخ اسلام؟!….

حتما با خودتون میگید چون امام حسین علیه السلام رو به شهادت رسوند. تقریبا درست گفتی ولی تفاوت یزید با مابقی خلفای اموی این بود که علناٌ با اسلام محمدی و اهل بیت پیامبر مشکل داشت و شمشیرشو از رو بسته بود.

در این مقاله با ما همراه باشید تا برایتان توضیح دهیم. چرا عنوان مقالمان را یزید خطرناکترین انحراف اسلام گذاشتیم.

گروه یزید بن معاویه بزرگترین انحراف اسلام
گروه تعزیه خوانی

انحرافات اسلام قبل از یزید بن معاویه :

  • ابوبکر

در زمان حیات رسول اکرم ایشان به طور متوالی و پشت سرهم تاکید کردند که جانشین ،خلیفه و وصی ایشان بعد از آن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام است.

این جانشینی امیرالمومنین چندین بار به مسلمانان اثبات شد، با معجزه و بدون معجزه،  ولی باز هم پیامبر قبل از شهادتشان می‌خواستند کاری کنند. که انتقال ولایت به امیرالمومنین علیه السلام آسان و بدون سر و صدا باشد.

پیشنهاد میکنم مقالۀ شب ایثار حضرت علی (ع) در بستر پیامبر را مطالعه کنید.

به خاطر همین لشکری به فرماندهی اسامه بن زید را به شمال مدینه در منطقه تبوک برای جنگ با یهودیان فرستادند. که به بهانه همین جنگ، مخالفان حضرت علی علیه السلام دور شوند.

ولی ابوبکر با حیله گری مانع این تدبیر پیامبر شد. با این استدلال که:

  1. اُسامة بن زید، فردی خام و بی تجربه است و توانایی مدیریت جنگ را ندارد.
  2. بهانه گیری برای تهیه ساز وبرگ سفر
  3. خبر شدت یافتن بیماری پیامبر (ص)

در زمانی که امام علی علیه السلام مشغول نماز، کفن و دفن پیامبر بزرگ اسلام بود. ابوبکر به بهانه اینکه امیرالمومنین فردی خام و بی تجربه است ماجرای سقیفه را راه انداخت. برای آگاهی بیشتر در این مورد می‌توانید مقاله «سقیفیه» را مطالعه کنید.در ماجرای سقیفیه ابوبکر به خلافت رسید.

پس از رسیدن ابوبکر به خلافت، ابوسفیان از اینکه مردی از کم‌ ارج‌ترین تیره‌های قریش به خلافت برگزیده شده، ناراضی و آشفته به نظر می‌رسید و احتمالاً در اندیشه فتنه‌انگیزی بود.

  • عمر

عمر بن خطاب در زمان حیات پیامبر(ص)، در مواردی با ایشان مخالفت کرد، از جمله در ماجرای صلح حدیبیه، به رسول خدا (ص) خورده گرفت. که چرا با قریش صلح کرده است و گفت که به نبوت پیامبر شک کرده است.

ماجرای قلم و دوات نیز از مواردی است که عمر بن خطاب با فرمان پیامبر مخالفت کرد؛ پیامبر(ص) چند روز پیش از درگذشت خود، کاغذ و قلم خواست تا چیزی بنویسد که مسلمانان هرگز گمراه نشوند، ولی عمر گفت:

«همانا درد بر پیامبر(ص) چیره شده است و کتاب خدا نزد شماست و ما را کفایت می‌کند.»

در نقل دیگری آمده است که گفت:

«این مرد هذیان می‌گوید.»

پس از این سخنِ عمر، میان اصحاب اختلاف افتاد و پیامبر از آنان خواست که از نزد او بروند.

  • عثمان

عمر پس از زخمی شدن در لحظات آخر زندگی خود شش نفر را به حضور خودش خواند و موضوع خلافت را به صورت شورا میان این شش نفر محدود کرد.این شش نفر عبارتند از:

  1. حضرت علی علیه السلام
  2. طلحه
  3. زبیر
  4. عبدالرحمان بن عوف
  5. عثمان
  6. سعدبن ابی وقاص

پس از سه روز از قتل عمر هر شش نفر در خانه عایشه جمع شدند و به بحث پرداختند. در این میان طلحه حق خود را به عثمان بن عفان و زبیر حق خود را به حضرت علی و سعد بن ابی وقاص حق خود را به عبدالرحمان واگذار کرد.

عبدالرحمان مردم را در مسجد پیغمبر جمع نمود تا درحضور مهاجر و انصار رای خودش رو اعلام کند. او اول به سمت علی (ع) رفت و برای حضرت شرط گذاشت که طبق دستور خدا و سنت پیغمبر و روش شیخین حکومت کند. ولی حضرت علی (علیه السلام ) شرط او را نپذیرفت و فرمود :

«من به دستور الهی و سنت پیغمبر و روش خودم که همان رضای خدا و سنت پیغمبر است رفتار می کنم نه به روش دیگران.»

بعد همان جمله را عبدالرحمن به عثمان گفت و او قبول کرد و فریاد زد : سوگند می خورم که جز طریق شیخین به راهی نروم و از روش آنها منحرف نشوم. عبدالرحمن دست بیعت به دست عثمان داد و او را به خلافت تبریک گفت و بنی امیه هم دسته دسته بیعت کردند.

  • معاویه بن ابوسفیان

امام علی علیه السلام پنج سال حکومت کرد و در آخر به دست خوارج شهید شدند. بعد از امام علی علیه السلام امام حسن علیه السلام به امامت رسیدند، که اینبار معاویه دست به شورش زد. و با تفرقه افکنی و وعده وعیدهای مختلف، سربازان و فرماندهانِ امام حسن، لشکر ایشان را عملاً از بین برد. که در نتیجه امام حسن مجبور به صلح شد البته با عهدنامه ای معین و مشخص.

در یکی از موارد عهد نامه، معاویه قول دادکه برای خود جانشین تعیین نکند اما این عهد هم مانند تمام عهد ها و قول هایی که به امام داده بود زیرپا گذاشته شد و یزید بن معاویه، رو قبل از مرگ به عنوان جانشین مشخص کرد.

خطرناکترین انحراف اسلام

بریم سراغ سر دسته همه رذایل اخلاقی، جایی که خداوند در قرآن کریم از این خاندان با عنوان شجره ملعونه یاد کرده. حالا برگردیم سر مقاله خودمون، همانطور که براتون توضیح دادیم، بعد از رحلت پیامبر (ص) مرتبا با دستورات حضرت مخالفت کردند.

اول با خلافت رسیدن ابوبکر و بعد عمر و بعد عثمان که به اندازه کافی بدعت و انحراف در زمان این سه خلیفه بوجود آمد و بعد با جنگ های پیاپی امیرالمومنین را محدود کرده و نگذاشتن اونطوری که لازم هست ایشان مملکت اسلامی را بگرداند و بعد از آن با تحمیل صلح بر امام حسن ع و بعد از آن شکستن تمام موارد عهدنامه، این همه کارشکنی و مخالفت با دستورات الهی باعث شد که اسلام نتواند به آن درجه اعلا برسد که پیامبر در نظر گرفته بود.

حالا بعد از این همه مخالفت، فردی مثل یزید حاکم کل حکومت های اسلامی می شود. دیگه شما تا تهشو بخون ….

  • فرق یزید بن معاویه با سه خلیفه و پدرش

فرقش اینجاست که این چهار نفر هر کاری که می کردند مخفیانه بوده، و نمی‌گذاشتند تا فساد هاشون علنی بشه اما یزید هیچ ابایی از علنی بودن گناهانش نداشته و همواره گناهان بزرگ رو علنی انجام می‌داد.

  1. شراب میخورد.
  2. بی‌پروا عیاشی میکند
  3. نماز نمی‌خواند و روزه هم نمی گرفت
  4. قرآن را دروغ  میپنداشت و مسخره میکرد
  5. هیچ احترامی نسبت به اهل بیت رسول خدا نمی‌گذاشت
  6. می گفت نه خدایی هست نه جبرئیلی و اعتقاد داشت که پیامبر دروغ میگوید
  7. به جنگ با پسر رسول خدا می‌رود

این فرد قرار است خلیفه و جانشین رسول خدا در زمین باشد؟!

وقتی شما به عنوان یک مسلمان میبینی بلند مرتبه ترین فرد جامعه به اقلیات اسلام عمل نمی‌کند. قطعا شما هم از انجام اقلیات اسلامی بی انگیزه می‌شوید.

مثلا اگر ببینید که یک مامور راهنمایی و رانندگی بی جهت تخلف می کند، آیا دیگه شما مثل سابق به قوانین احترام می‌زارید؟! قطعا نه.

حالا فردی مثل فرزند معاویه که مقامش خیلی بالاتر از یک مجری قانون ساده است و همه نگاه ها به سمت اوست حتی به اقلیات اسلام عمل نمی کند. اگر قرار جریان به همین شکل پیش برود دیگر اسلامی پابرجا نمی ماند و شاید اصلا مسلمانان بت پرست میشدند.

شهادت امام حسین توسط یزید بن معاویه

  • شهادت امام حسین توسط یزید

حالا امام حسین علیه‌السلام به عنوان جانشین اصلی پیامبر باید چکار کند تا اسلام نجات پیدا کند؟

مردمی که با تخلفات خلفای سه گانه و معاویه و پسرش عملا دیگر چیزی از اسلام واقعی نمی‌دانستند. باید چیزی انها را به فکر فرو میبرد تا به یاد بیاورند هدف پیامبر از تشکیل حکومت اسلامی چیست. امام حسین (ع) وقتی اعلام کرد که من با فردی مثل یزید بیعت نمی کنم. در واقع اصل قیام امام حسین (ع) شروع شد و همه نگاه جامعه مسلمین به سمت پسر پیامبر جلب شد.

خودتون باید بهتر بدونید وقتی نگاه یک جامعه به یک سمت میرود. تحلیل های مختلفی درباره اون فرد میشه یعنی اون فرد یا در جایگاه مهمی است، مثلا ریاست جمهوری یا اینکه اون فرد به خودی خود خیلی مهم است. مثلا فلان آیت الله میگوید: من واکسن میزنم یا اینکه نمی زنم!!! کلی تحلیل خوب و بد، مخالف و موافق درباره این شخص پخش می شود.

امام حسین هم از این تحلیل ها مستثنا نبودند. خیلی ها گفتند. نوه رسول خدا حتما یک چیزی میداند که قیام کرده. خیلیا هم گفتند پسر نوح هم پسر پیغمبر بوده این حسین با او چه فرقی دارد (نعوذ بالله) برای چه با خلیفه مسلمین مخالفت میکند….

1- تبلیغ  امام حسین علیه یزید در مکه

خلاصه که بعد از جریان بیعت نکردن، امام حسین علیه‌السلام راهی مکه شدند. تا در پناه مکه با تبلیغ کردن علیه یزید، شاید بتواند افرادی را از خواب غفلت بیدار کنند.

2- نامه کوفیان برای امام حسین

این هنگام بود که شیعیان کوفه اخبار امام حسین علیه السلام را شنیدند. سپس با نامه های مکرر از امام درخواست کردند که به کوفه بیاید تا با آنها در مقابل یزید بن معاویه بایستد.

امام به دو دلیل به نامه های کوفیان اعتنایی نکردند:

  • ۱. کوفیان سابقه خوبی برای حمایت از امام خود ندارند(جریان امام علی و خوارج)
  • ۲. عقل حکم می کرد با درخواست اول و دوم راهی کوفه نشوند چرا که اگر اتفاقی می افتاد کوفیان می گفتند ما خیلی جدی نبودیم تقصیر خودت است.

برای همین اول امام صبر کردند تا شدت درخواست آنها را بفهمد. امام تا جایی صبر کرد که دوازده هزار نامه از طرف کوفیان برای دعوت امام جمع شد. که هرکدام را سه یا چهار نفر امضا کرده بودند.

امام برای اتمام حجت پسر عموی خود مسلم ابن عقیل را راهی کوفه کرد و بعد از نامه مسلم که دعوت کوفیان را تایید کرده بود. راهی کوفه شد در نهایت در سرزمین خشکی به نام صحرای نینوا جلوی کاروان امام حسین (ع) را گرفته و نگذاشتند به راه خود ادامه دهند. پس از ده روز تمام یاران حضرت و فرزندان ایشان به جز امام سجاد علیه السلام شهید شده و سر از بدنشان جدا شد. تمام زنان و دختران امام و یارانشان اسیر شده و ادامه مصیبت ها. (همچنین می‌توانید مقالۀ دیواری به نام اگر هم مطالعه کنید)

3-پیروزی خون بر شمشیر

داستان کربلا شوک جدی ای به تمام مسلمین داد و خیلی ها را از خواب غفلت بیدار کرد و باعث شد یک نفرت عمومی نسبت به یزید در جهان اسلام بوجود بیاید. مثلا بعد از کربلا توابین قیام کردند. چرا که فهمیدند چه اشتباه بزرگی کردند که به کمک امام خود نرفتند و بعد از آنها مختار قیام کرد. برای انتقام گرفتن از قاتلان امام حسین که تا حد زیادی هم موفق بود.

خلاصه که خون حضرت اباعبدالله باعث بیدار شدن مردم زیادی از خواب غفلت شد و نتیجش شد مبارزه با یزید بن معاویه.

کلام آخر

میدونی دوست من گاهی وقت ها باید یک امام به همراه زن و بچش جانشان را بدهند یا به اسیری گرفته شوند، تا من و تو از خواب غفلت بیدار شویم. خیلی باید مواظب باشیم که این قصه دوباره تکرار نشود، من و تو باید سعی کنیم یزید زمانمون رو بشناسیم که مبادا در زمان ظهور امام زمانمون (عج) جا بمونیم ..

ممنون از اینکه تا آخر این مقاله با ما بودید ممنون میشیم دیدگاهتون رو با ما به اشتراک بگذارید.

 

دیدگاهتان را بنویسید